این رسانهها، ویژگیهای ارتباطی متفاوتی با رسانههای قدیمیتر دارند. در این میان اصطلاح «شبکههای اجتماعی» زیرمجموعه رسانههای اجتماعی قرار میگیرد. در واقع شبکههای اجتماعی محصول وب(2) هستند. در این زمینه پژوهشگران مطرح میسازند که وب(1) بر پایه امکان دسترسی همگانی قرار داشت، حال آنکه وب(2) بر پایه مشارکت همگانی بنا شده است.
از این حیث، شبکههای اجتماعی برخاسته از وب(2) به ارتباطات و مشارکتهای همگانی در فضای مجازی و مابهازای آن در جهان واقعی مدد میرسانند.
چند روز پیش، مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، نشستی را با دعوت از پژوهشگران و صاحبنظران عرصه ارتباطات و علوم سیاسی در خصوص موضوع «شبکههای اجتماعی، فرصتها و تهدیدها» ترتیب داد. آنچه در پی میآید، گزارشی است از بخشی از سخنرانیهای ارائهشده در این نشست.
نخستین سخنران این نشست دکتر محمد سلطانیفر بود. وی در آغاز با طرح پرسشهایی کوشید تا صورت مسئله را برای مخاطبان روشن سازد: چرا ما ایرانیان این اندازه در حوزه اینترنت، شبکههای اجتماعی (مجازی) و وبلاگنویسی رشد داشتهایم؟ چه دلایل سیاسی و اجتماعیای میتوان برای آن برشمرد؟ چگونه است که در وبلاگنویسی یا پیشتر در «اورکات» بالاترین رده را به خود اختصاص دادهایم؟ اینها چه فرصتهایی را برای ما ایجاد کردهاند؟
آیا ما را به توسعه میرسانند یا تنها ما را در فضای مجازی به خود مشغول میسازند؟ رئیس گروه پژوهشهای رسانهای مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص ضمن بیان این تعریف که شبکههای اجتماعی(مجازی) فضاهایی هستند که میتوانند ما را به یکدیگر ارتباط دهند، به بررسی و تحلیل عوامل تاریخی و فرهنگی گسترش شبکههای اجتماعی در میان ایرانیان پرداخت.
به نظر وی، از حدود600-500 سال پیش نگاه مردم ایران به شبکههای اجتماعی مثل مسجدها، تکیهها و حسینیهها غیردولتی بوده است. در این شبکهها مردم ایران در پی کسب اطلاع و آگاهیهای جدید بودهاند. مردم ایران میدانند که دسترسی به اطلاعات، آنها را وارد حوزه قدرت میسازد و اکنون نیز شبکههای مجازی این امکان را فراهم آوردهاند. وی سپس عدم ارتباط میان مردم و روشنفکران، قدرتستیزبودن و خودمداری را از دیگر ویژگیهای جامعه ایرانی دانست که نقش تعیینکنندهای در گسترش شبکههای اجتماعی داشته است.
دکتر سلطانیفر، با اشاره به اینکه اگر شبکههای اجتماعی در غرب دردست دولتها و قدرتها قرار گیرند، خطرساز میشوند، افزود: مشکل دیگر آنجاست که این شبکههای اجتماعی جو لذتجویانه مجازی برای ما ایجاد کنند، به طوری که ما در آنها احساس حضور غیرمؤثری را تجربه کنیم؛ به این معنا که، به جای آنکه شهروندان به دنبال جنبشهای واقعی اجتماعی بروند، بکوشند تا از طریق این مشارکت مجازی ارضای خاطر به دست آورند. در این وضعیت، هیچ بعید نیست که احساسات مردم کنترل و به سمت و سویی خاص کانالیزه شود؛ مثل نسلکشی در رواندا، کنگو و جنگ عراق.وی در پایان، بار دیگر با بیان نقاط آسیبشناختی شبکههای اجتماعی یادآور شد: زمانی که «اورکات» آمد، همه اورکاتی شدند. حتی کاندیداهای آن زمان هم به سمت اورکات رفتند.
همین مسئله درباره «فیسبوک» و «مای اسپیس» رخ داد. آیا اینها تنها ابزارهایی جهت انتقال پیام است؟ آیا اینها صرفا روشنفکران و نخبگان را سرگرم نمیسازد؟ یادمان نرود که در دهههای 60،50 و 70 نظیر همین بلا سرمان آمد. مردم آنچنان تلویزیونمدار شده بودند که خواستههایشان نیز حول تلویزیون میگردید. امروز هم میخواهیم به این نکته توجه دهیم که این شبکهها و گروههای اجتماعی، ابزارهایی هستند که اگر بتوان پیامها را توسط آنها خوب انتقال داد، راه توسعه به روی ما گشوده خواهد شد اما اگر قادر به این کار نباشیم، از جریان اصلی به دور میافتیم و در فضای مجازی سرگردان خواهیم ماند.»
شبکههای اجتماعی و هویت نوپدید
دکتر حمید ضیاییپرور، سخنران بعدی نشست بود. وی که با موضوع «30ویژگی شبکههای اجتماعی» سخن میگفت، در آغاز با اشاره به دوره اول «وب» (1990 تا 2000) و امکاناتی که از این قبل در برابر انسان معاصر گشوده شده، گفت: «ایمیلها، وبسایتها، موتورهای جستوجوگر، بلوپیجها، صفحات راهنما (دایرکتورها) و چترومها حاصل این دورهاند. در واقع با آمدن «وبلاگ» فضای جدیدی در «وب» ایجاد شد که کاملا تازه بود. به یک معنا، شبکههای اجتماعی با وبلاگها شروع شدند. اولین وبلاگ شخصی ایرانی در سال1381 ایجاد شد.
در کمتر از یک ماه حدود 2هزار نفر صفحههای وبلاگی ایجاد کردند به طوری که در 2سال اول، ما رده بالایی را از این حیث در جهان به دست آوردیم. دلیل این امر، وجود محدودیتهای مطبوعاتی بود. وبلاگها به نوعی سرریز خواستههای مردم بودند.
هماکنون وبلاگهای فارسی رتبه دهم را در جهان دارا هستند، آن هم در شرایطی که در کشور ما پهنای باند یک کیلوبیت در ثانیه است. به طور کلی میتوان گفت فضای وب ایرانی زیر تأثیر وبلاگ است.نویسنده کتاب «تکنولوژیهای کاربردی روابط عمومی الکترونیک» با بیان اینکه وبلاگها موتور محرک شبکههای اجتماعی هستند افزود: در وبلاگها میتوان یافتهها و داشتههای خود را با دیگران به اشتراک گذاشت. ایرانیها خیلی زود این را فهمیدند. مثلا وقتی شبکههای اجتماعی دوستیابی پدید آمدند، ایرانیها رتبههای اول را از آن خود کردند. یادم است در همان اوایل «اورکات» ایرانیها سوم شدند.
با این حال، متاسفانه ایرانیها به دلیل فضای خاصی که در مورد وبلاگنویسیها ایجاد شده به سمت سرویسهای خارجی رفتند.دکتر ضیاییپرور پیدایی پدیدههای وبلاگ- وبسایت، خرد وبلاگها و در نهایت «فیسبوک» را مصداق برجسته شبکههای اجتماعی دانست. وی در عین حال پیدایی امکانات جدیدی نظیر ویکیها (دانشنامهها)، پیامرسانها، تالارهای گفتوگو، گروههای ایمیلی، خبرخوانها، پادکستها و لینکدونیها را در این راستا ارزیابی کرد.پایانبخش سخنان دکتر ضیاییپرور، برشمردن 30ویژگی برای شبکههای اجتماعی بود.
وی بارزترین ویژگی این شبکه را «هویت» دانست؛ به این معنا که هویت در شبکههای اجتماعی مجازی به سمت هرچه واقعیترشدن پیش میرود. این ویژگی در عصر وبلاگها تا حد زیادی آشکار نبود؛ یعنی افراد مایل به شناختهشدن نبودند. این اتفاق مهمی در شبکههای اجتماعی بود. از این پس- برخلاف عصر ایمیلها- با اطلاعاتی مواجهیم که قابل رد و بدلشدن در بین افراد گوناگون است.به اشتراکگذاری، بسیجکنندگی و سازماندهی، دوستی، اعتماد، حلقههای مخاطبان، قدرت کندوسازی، استناد و تعمیم، چندرسانهایبودن، گپ، نقد بیرحمانه، دنبالکردن و دنبالشدن، پرستیژ، باز انتشار، خردجمعی، جهانیبودن، سرگرمی، ساختار دمکراتیک، قدرت سرمایه اجتماعی، تحرک اجتماعی و ابتکار و خلاقیت، برخی دیگر از ویژگیهای شبکههای اجتماعی بود که دکتر ضیاییپرور به بررسی آنها پرداخت.
اتاق شیشهای سیاست
دیگر سخنران نشست دکتر«رحیم خستو» بود. وی با اشاره به تمایز باختین میان «گفتوگو» و«تکگویی» و آنگاه بر شمردن ویژگیهای هر یک، ورود رسانههای جدید را امکانی جهت نیل هرچه بیشتر بشر به عصر گفتوگو خواند: غالبا فرهنگ رسانههای عمومی با رویکرد مصرف انبوه همراه بوده و روحیه فعالی از شهروندان پرورش نمیداد.
در این موج رسانهای، روزنامهها، رادیو و تلویزیون در دستور کار کسانی هستند که قدرت بیشتری دارند. اما ورود به عصر رسانههای جدید، انسان را وارد عرصه جدیدی از روابط کرده است.با این حال دکتر خستو به بیان پرسشها و دغدغههایی پرداخت که پیشتر نیز درباره رسانههای عمومی مطرح بودهاند، پرسشهایی نظیر اینکه آیا اینترنت هویت را نابود میکند؟ آیا اینترنت، عمل سیاسی کنشگران سیاسی را کاهش نمیدهد؟ به نظر وی کسانی که اظهار نگرانی میکنند، معتقدند که گرچه مشکلات زیادی وجود دارد اما همه تا حدی قابل حل هستند. حتی رسانههای گروه اول میتوانستند به تودهگرایی بینجامند؛ اما رسانههای گروه دوم، زمینههای فرهنگ دمکراتیک را ایجاد میکنند.
در این نوع رسانهها، انسانها مستقیما یکدیگرر ا مورد خطاب قرار میدهند این ویژگی به تمرکززدایی از قدرت مدد میرساند و از سویی به تعامل آگاهانه شهروندان با سازمانهای دولتی میانجامد. در این وضعیت سیاستمداران در اتاق شیشهای قرار میگیرند و رفتار و کنش آنها از چشم شهروندان دور نمیماند. در این میان سیاستمدارانی میمانند که با این عرصه جدید تعامل داشته باشند. از اینرو، نحوه و چگونگی تعامل دولتها با این عرصه از مهمترین مسائل جهان امروز است.
سرمایه اجتماعی پیوندی
سعید مدنی، دیگر سخنران نشست بود. وی که با موضوع «جنبشهای اجتماعی جدید» سخن میگفت، در ابتدا با ارائه تعریفی از جنبش اجتماعی و مراحل پیدایی و گسترش آنها به تعریف جنبشهای اجتماعی جدید روی آورد. از نظر وی این نوع جنبشها، شکلی از فعالیتهای سیاسی عقلانی هستند، البته این عقلانی بودن وجه تمایز مهمی با جنبشهای اجتماعی قدیم دارد که هیجانی بودن وجه غالب آنها بود. جنبشهای جدید پدیدههایی هستند که در پاسخ به گسترش فرصتهای سیاسی به وجود میآیند تا به بسیج موفق منابع بپردازند.
سعید مدنی ویژگیهایی چون وجود روابط غیررسمی متقابل میان افراد، وجود گفتمان آگاهی بخش به همراه احساس هویت و اهداف مشترک و تقابل و مبارزه سیاسی یا فرهنگی با مخالفان جنبش را از جمله تشابهات جنبشهای اجتماعی قدیم و جدید برشمرد ولی در عین حال بر وجود تفاوتهای بارزی چون نحوه سازماندهی، سیاست، اهداف و روشها در میان آنها اشاره داشت. وی در پایان درباره عوامل شکلگیری جنبشهای اجتماعی جدید و کارکردهای آنها معتقد بود: جنبشهای اجتماعی جدید، سرمایه اجتماعی پیوندی ایجاد میکنند. از اینرو مطلوبترین شکل جنبش اجتماعی (جدید) این است که شبکههایی وجود داشته باشند که امکان همکاری میان افراد را تقویت کنند و بدترین آنها شکلگیری ضد جنبش است.
یک آدم مساوی با یک عالم
«شبکههای اجتماعی دو فضایی شده، ظرفیتها، قالبها و پیامدهای ارتباطی» موضوعی بود که دکتر سعید رضاعاملی پیرامون آن به سخنرانی پرداخت. دکتر عاملی در آغاز بااشاره به اینکه سخنانش متن شناختی است و به زیرساختهای فضای مجازی مربوط میشود، گفت: وقتی از شبکههای اجتماعی سخن گفته میشود، باید دانست که در چه ساختاری از آنها صحبت میشود.
اگر کسی صرفا به شبکههای مجازی توجه کند و بیندیشد که میتوان همه چیز را در شبکههای مجازی خلاصه کرد، منطقی نیست. از اینرو، شبکههای دوفضایی شده، اشاره به ترکیب دو فضای مجازی و فضای واقعی و زمینی دارند. از اینرو، به لحاظ شناختشناسی باید دید که چه تغییراتی در ذهن انسانها موجد این ذهن دوفضایی میشود.
رئیس دانشکده مطالعات جهان در ادامه بر لزوم نگاه میان رشتهای در مطالعات اجتماعی تاکید کرد و آنگاه به ماهیت شبکههای اجتماعی اشاره داشت. از نظر وی شبکههای اجتماعی بر محور یک علاقه، ارزش، ایدئولوژی یا یک نوستالژی مشترک شکل میگیرند.
شبکههای مجازی از تعامل یک به یک عادی شروع میشود و به تدریج میتواند گستره جهانی پیدا کند. شبکههای اجتماعی مجازی از انواع گوناگونی چون چندوجهی، اجتماعی - سیاسی، شبکههای اجتماعی تعادل خبر، اجتماعی- دینی، اجتماعی- تجاری و اجتماعی- تفریحی برخوردارند.
نویسنده کتاب «جهانی شدن، آمریکاییشدن و هویت مسلمانان انگلیس»(2002/ به زبان انگلیسی) ویژگیهای شبکههای اجتماعی(مجازی) را برشمرد. ازنظر وی 6 ویژگی زیر برجستگی خاصی به این شبکهها داده است:1- کشکولی بودن آن، 2- همزمانی حضور آن، 3- امکان فورواردینگ، 4- انفجار پیام ظرف مدتی کوتاه، 5- تنوع و تکثر فرهنگی و6- جهانی بودن نمایش آن.
دکتر عاملی در پایان ضمن نقد این نظر که شبکههای اجتماعی مجازی به تضعیف ارتباطات واقعی میانجامد، یادآور شد: «بسیاری از شبکههای اجتماعی مجازی به پیدایی شبکههای اجتماعی واقعی مدد رساندهاند. ما امروزه ناچار از درک این واقعیت هستیم که جامعه، انسان و واقعیت مجازی داریم. این ظرفیت بزرگی است که در آن یک آدم مساوی با یک عالم میشود. این ظرفیت را اصلا نمیتوان با عدد توضیح داد. شبکه اجتماعی را با اثر و تاثیرگذاری آن توضیح میدهیم.